یادداشت| وقتی قطب‌نمای درونشان گریه می‌کند

در دنیای امروز که ظاهر از واقعیت پیشی گرفته، گاهی افرادی دیده می‌شوند که با نمایش‌های حساب‌شده شکست‌های خود را پیروزی جلوه می‌دهند، مثل رئیس جمهور آمریکا، آن‌قدر در تکرار روایت‌های جعلی غوطه‌ورند که دیگر حتی قطب‌نمای درونشان نایِ نشان‌دادن راست و دروغ را ندارد و گریه می‌کند و تصمیم‌هایش نظم و اعتبار پیشین را از دست داده‌اند. در ادامه یادداشتی از مریم بالوی فیلی فعال رسانه‌ای منتشر می‌شود.

یادداشت| وقتی قطب‌نمای درونشان گریه می‌کند

به گزارش نوید شاهد ایلام، گاهی برخی انسان‌ها تنها با تکیه بر هیاهوی ذهن خود راه‌هایی را انتخاب می‌کنند که در ذهنشان درست به‌نظر می‌رسد، اما هر قدم در آن نشانی از گم‌گشتگی دارد، خیال می‌کنند حق با آنهاست و صدای درونشان نوری‌ست که همه را هدایت خواهد کرد، اما آن نور در واقع شعله‌ای‌ست که هیچ‌چیز را روشن نمی‌کند.


برخی افراد خود را آن‌طور که هستند نشان نمی‌دهند بلکه سعی می‌کنند تصویری متفاوت از خود در ذهن دیگران بسازند رفتارشان اغلب از احساسات تند و واکنش‌های سریع ناشی می‌شود نه از آرامش و درک، آنها در شرایطی تصمیم می‌گیرند که هیجان و عصبانیت بر عقلشان غلبه دارد، نمی‌دانند گاهی سکوت کردن نشانه فهم و بزرگواری‌ست و گاهی ایستادن شریف‌تر از پیش‌رفتن است.

 

بعضی چهره‌ها آن‌قدر از صدا‌های اطراف تغذیه می‌کنند که دیگر چیزی از حقیقت باقی نمی‌ماند هر انتخابشان به جای آنکه راهی برای ساختن باشد پلی است رو به سقوطی آرام، آنها از تکرارِ «من درست می‌گویم» دیواری می‌سازند که نه صدای دیگران به درون آن راه می‌یابد و نه صدای وجدان به گوششان می‌رسد.

در هیاهوی نمایش بسیاری ظاهر را جای حقیقت می‌نشانند به‌جای جست‌وجوی فهم، غرق در تظاهر می‌شوند آ‌ن‌ها با لبخندی تمرین‌شده دروغ را می‌پوشانند و خطا را توجیه می‌کنند بی آنکه لحظه‌ای به تأثیر زخمی که به اطرافشان می‌زنند فکر کرده باشند.

افسوس که بعضی از سر ظلم و نادانی پی‌درپی خطا می‌کنند گمان می‌کنند راه درست را می‌دانند حال آنکه نقشه را وارونه در دست گرفته‌اند و از همه تلخ‌تر آنکه در میان این همه اشتباه خود را وارث حق می‌دانند و جهانی را مقصر می‌شمرند.


آری در دنیای امروز که ظاهر از واقعیت پیشی گرفته گاهی افرادی دیده می‌شوند که با نمایش‌های حساب‌شده شکست‌های خود را پیروزی جلوه می‌دهند، مانند ترامپ رئیس جمهور آمریکا که گاهی با توهین گاهی با نیرنگ و گاهی با تصمیم‌گیری‌های ناگهانی و بدون برنامه سیاست را به صحنه‌ای برای نمایش بدل کرده است، او با استفاده مکرر از روایت‌هایی که واقعیت ندارند تلاش می‌کند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد، آن‌قدر در تکرار روایت‌های جعلی غوطه‌ورند که دیگر حتی قطب‌نمای درونشان نایِ نشان‌دادن راست و دروغ را ندارد و گریه می‌کند و تصمیم‌هایش نظم و اعتبار پیشین را از دست داده‌اند.


در پایان می‌توان گفت زبان این افراد زبان زور است و تا زور بالای سرشان نباشد سر جایشان آرام نمی‌نشینند و اینکه هیچ بلندگویی نمی‌تواند صدای حقیقت را خاموش کند هر گامی که بدون پایه و منطق برداشته شود دیر یا زود پیامدهایش آشکار خواهد شد اقداماتی که بر پایه ظلم یا از روی خودخواهی انجام شوند سرانجام روشن می‌شوند نقاب از چهره واقعی آنها کنار خواهد رفت و روسیاهی به زغال می‌ماند.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده